سوالی که خیلی از متقاضیان حوزه دارن اینه که توی مصاحبه حضوری حوزه ازم چی چی میپرسند؟ خب اول بگم یه نفس عمیق بکش،خیلی ریلکس باش.خبری نیست. چهار تا سوال کشکی ازت میپرسن و بعدش میگن برو خونت و به درد حوزه نمیخوری!نگران نباش،شوخی کردم… توی مصاحبه ممکنه درباره چند موضوع ازتون سوال بشه،پس بد نیست یکمی به این موضوعات تسلط داشته باشید.(البته بماند که خودم اصلا نمیدونستم ازم چی چی میپرسند.همین جوری رفتم مصاحبه و اتفاقا هر چی ازم پرسیدند مثل بلبل جواب دادم.اونقده هم باهاشون بحث کردم که نگو و نپرس.بعد از حدود نیم الی یکساعت مباحثه ،دو نفری که باهام مصاحبه کردند ایولی بهم گفتن و اومدن باهام روبوسی کردن!) قرآن:اولین چیزی که مهمه بلد باشید قرآن خوندنه.البته لازم نیست عبدالباسط باشید،همین جناب پرهیزگار هم کافیه! در حدی که غلط قرآن رو نخونید کافیه.اگه صوت و لحن خوبی داشته باشید خوبه،ولی همین که بدون غلط قرآن رو بخونید براشون کافیه.اصلا هم هول نشید و آروم واسشون قرآن بخونید.در حقیقت توی این مرحله میخوان بدونن شما اصلا توی عمرتون یه بار قرآن رو باز کردید یا نه.چون من دقت کردم کسایی که اصلا اهل قرآن نیستند حتی بلد نیستند فهرست قرآن رو پیدا کنن ،چه برسه به پیدا کردنه سوره.خیلی آروم سوره مورد نظر رو پیدا کنید و شروع کنید به خوندن. احکام:ممکنه چند تا حکم از شما بپرسند.البته معمولا احکام سختی نمیپرسند.ولی احکام روزمره خودتون رو باید بلد باشید.(ولی از من یه حکم نسبتا سخت پرسیدن.فکر کنم میخواستن حالم رو بگیرن.ولی از شانس بدشون دقیقا چند روز پیش حاج اقای مسجدمون این حکم رو با اختلاف اقوالش دقیق بحث مفصل کرد.منم با جزئیاتش براشون گفتم.به گمونم کفشون برید که همچین حکمی رو بلدم.خخخخخ) عقاید:ممکنه بحث های عقیدتی تابلو ازتون پرسیده بشه.البته سوالات بسیار تابلو که هر کسی تا چشم باز میکنه به ذهنش میرسه.مثلا اصلا چرا خدا هست.چرا خدا یکیه و از این چیزا.لازم نیست جواب فلسفی واسشون بگید.همین که یه جوابی بدید که عوام رو قانع کنه بسه.(مثلا من خودم برهان نظم که خیلی ساده هست رو توی این جواب بهشون گفتم.البته بحث وحدت خدا رو هم ازم پرسیدند ) سیاست:توی این بخش بیشتر مبانی ولایت فقیه ازتون ممکنه سوال بشه.به نظرم اگه کتاب کوچیک ولایت فقیه حضرت امام رو بخونید کافیه.(برای دانلود کتاب ولایت فقیه نسخه کامیپوتر اینجا کلیک نمایید) انگیزه:به نظرم مهم ترین بخش مصاحبه شفاهی همین بخشه.شک نکنید.اگه این بخش رو خوب براشون حلاجی کنی خیلی به قبولی نزدیک شدی.درستش هم همینه. حوزست و انگیزش.آدمه بی انگیزه به درد حوزه نمیخوره.انگیزه هم از هدف سرچشمه میگیره.یعنی آدمی که هدف نداره،قطعا انگیزه نداره.و اگه انگیزه نداره اصلا به درد حوزه نمیخوره.حوزه مثل صخره نوردیه.کار سختیه و انرژی زیادی میبره.پس قطعا اگه کسی انگیزه نداشته باشه کم میاره. من هرچی از انگیزه بگم کم گفتم.دقیقا کسانی که ازتون مصاحبه میکنن به این نکته اشراف دارن که انگیزه چقدر مهمه.کسی که هنوز نمیدونه چرا میخواد بیاد حوزه به نظرم امروز از حوزه بره خیلی به نفعشه.چون اگه وارد حوزه بشه،مجبوره چند سال دیگه بره که اونطوری کلی از عمرش حروم شده.اگه هم احیانا تا اخر عمر بدون انگیزه توی حوزه بمونه دنیا و آخرت خودش و ملتی رو به فنا میده. پس اول ساعت ها پیش خودتون فکر کنید چرا میخواهید بیایید حوزه.خواهشا از جواب های کلیشه ای مثل :میخوام آدم بشم و غیره خودداری کنید.چون قطعا اگه این رو بگید، بهتون جواب میده مگه نمیشه توی جای دیگه آدم شد.مگه مرحوم نخودکی طلبه بود؟ ولی آدم شد. یا اگه دانشجویید ،ممکنه ازتون بپرسه،مگه ما توی جامعه به مهندس مومن کم نیاز داریم که شما میای حوزه.خب برو تو اون عرصه خدمت کن!(خلاصه از این سوالایی که اگه بیایید حوزه روزی ده بار ملت ازتون میپرسن!) تمامی این سوال ها رو کسی میتونه جواب بده که کامل برای خودش اهدافش رو حلاجی کرده باشه.شما واسه خودت خوب از لحاظ منطقی استدلال کن که چرا میخوای بیای حوزه،اونوقت راحت به تمام این سوالا میتونی جواب بدی.(من خودم یادم یکی دو شب خوابم نمیبرد.یعنی وقتی تصمیم گرفتم بیام حوزه همش به این «چرا» فکر میکردم.اونقده توی اتاق راه رفته بودم که پا درد گرفتم.ولی اخر واسه خودم مسلم شد که فقط و فقط حوزه میتونه من رو به اهدافم برسونه ولاغیر) اگه از علت تصمیمتون خوب دفاع نکنید احتمال زیاد توی حوزه قبول نمیشید و به نظرم به نفعتونه رد بشید.پس هم خوب فکر کنید و هم مشورت کنید و محکم از اعتقاداتتون دفاع کنید. شاید این سوال براتون پیش بیاد که :من علت اومدن به حوزم رو میدونم،ولی نمیتونم از علت هدفم جلوی چند نفر دفاع کنم.من چرا باید رد بشم؟ توی جواب باید این تذکر رو بدم که طلبه باید سر زبون دار باشه.چون اگه یه طلبه از هدف خودش جلوی یک نفر نتونه دفاع کنه،چجوری در آینده میتونه از اسلام دفاع کنه.وقتی طلبه لباس روحانیت رو میپوشه در چشم مردم نماینده اسلام میشه.وقتی نمیتونه جواب سوالی رو که بلده بِده،در حقیقت انگار اسلام جواب اون سوال رو نداده! فقط یه تذکر در آخر میمونه و اونم اینکه شاید کسایی که باشما مصاحبه میکنند بداخلاق باشن. این کار هم علت داره و باید بهشون توجه داشته باشید.خیلی از این افراد مخصوصا بد اخلاقی میکنند ،چون بدونن عکس العمل شما چیه. مثلا من خیلی ها رو دیدم با این جور بداخلاقی ها بی خیال حوزه شدن.مثلا گفتن اگه طلبه ها اینجوری هستن پس حوزه بدردِ من نمیخوره.دقیقا این جور ادما حوزه نیان بهتره.چون ملاکشون افرادن.یعنی اگه یه طلبه خوب ببینن از حوزه خوششون میاد و یه طلبه بد ببینن بدشون میاد.و این ملاک درستی نیست. ملاک باید حقیقت حوزه باشه نه افراد.اگه حقیقت حوزه خوبه ولو هزارتا طلبه بد هم دیدید باید حوزه رو انتخاب کنید و اگه حقیقت حوزه بده اگه هزار تا طلبه خوب دیدید باید بی خیال حوزه بشید. افرادی که دید عوامانه به حوزه یا حتی اسلام دارن ،ملاکشون رو فرد قرار میدن.همیشه ملاک رو باید حقیقت قرار داد نه فرد. این مسئله انکار ناپذیره که در پیکره صدها هزار نفری طلاب آدمهای نا مناسب هم پیدا میشن.پس نباید ملاک رو افراد قرار داد. گاهی کسایی که مصاحبه میکنن بداخلاقی میکنند تا عکس العمل شما رو آنالیز کنن.اگه ملاک شما افراد هستش قطعا ناراحت میشید یا اصلا بی خیال حوزه میشید.ولی اگه ملاک شما حقیقته اصلا کَکِتون نمیگزه!(وقتی خودم مصاحبه داشتم ،دونفر جلوم نشستن و مثل جناب نکیر و منکر سیم جیمم کردن.یکیشون خیلی با تندی باهام برخورد میکرد.منم اصلا واسم مهم نبود.همچین جوابش رو میدادم و باهاش بحث کردم که اخرش کم اورد و اومد باهام روبوسی کرد و گفت امیدوارم توی حوزه موفق باشی.حالا جالبته از قضا با یکیشون الان آشنام.اونقده انسان مودب و مهربونیه که نگو.گاهی فکر میکنم اون روز چجوری اینقده با من بداخلاق بود!) اینم از یه سری اسرار مصاحبه مخصوص رفقایی که میخوان پا در این عرصه بذارن.امیدوارم به دردتون بخوره یاعلی مددی
فرم در حال بارگذاری ...
این بخش تنها می تواند توسط جاوا اسکریپت نمایش داده شود.
فید نظر برای این مطلب